امیرسامامیرسام، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

پسر ما امیرسام

٢٣ ماهگي گل پسر

اميرسام گلم  پسر قشنگ وباهوش مامان وارد ٢٣ ماهگي شده مبارك باشه عزيزم ديگه فقط يه ماه ديگه مونده تا شمع دو سالگيتو فوت كني پارسال سر تولدت هنوز فوت نميتونستي بكني ولي امسال هرچندتا شمع هم كه باشه ميتوني به راحتي خاموش كني. هرماه داري بزرگ و بزرگتر ميشي و همينطور فهميده تر و داناتر ...
3 خرداد 1394

٢٢ ماهگي عشق مامان

اميرسام من ٢٢ ماهگيت مبارك نفسم تنها ٢ ماه ديگه مونده كه ٢ ساله بشي كلي بزرگ شدي شيطون بلاي مامي تو اين ماه تجربه هاي جديدي بدست اوردي اول اينكه من ١ ماه ازمايشي شمارو باشگاه مادر و كودك پرديس نوشتم چون ميخواستم اماده بشي براي رفتن به مهد كودك پرديس ، مدير اونجا به من باشگاه رو معرفي كرد تا ٢ روز در هفته تا ٥ ساعت اونجا تنهايي يا با حضور من با بچه ها و مربي بازي كني ، و خوشحالم اينو بگم كه مورد استقبالت واقع شد و اونجا رو خيلي دوست داري تا من ميگم بريم پرديس خوشحال ميشي و لباساتو مياري تا من تنت كنم تجربه ديگه اينكه چند روز خونه مامان شهره و بابا منوچهر موندي چون من و بابا رفتيم مسافرت و چون ميخواستيم دوتايي بريم شمارو اونجا گذاشتي...
7 آبان 1393

٢٠ ماهگيت مبارك پسر مهربونم

پسر مهربونم تازگي ها متوجه شدم كه بي نهايت مهربوني خيلي قشنگ ابراز محبتتو مي بينم درسته كه نميتوني احساساتتو بيان كني اما با حركاتت نشون ميدي فوق العاده فوق العاده باهوشي ماماني وقتي داري كاري ميكني كه ميدوني اشتباهه تا من ميام بالا سرت براي اينكه دعوات نكنم يا اخم بهت نكنم شما شروع به خنديدن و رقصيدن ميكني و ميخواي حواس منو پرت كني كه بهت نگم چرا اين كارو انجام دادي شروع ٢٠ ماهگيت مصادف شد با  مسافرتمون در تعطبلات عيد فطر به سمت شمال رامسر پيش خاله بابايي، تو راه چه رفتن وچه برگشتن كل مسير و خواب بودي خداروشكر اونجا هم همش بازي كردي و براي اولين بار كه دريارو ديدي ميخواستي بري وسط اب و اب بازي كني مامي خيلي نترسي پسر شجاع ، سا...
14 مرداد 1393

١٩ ماهگيت مبارك پسر باهوشم

سلام سلام سلااااااااام چطوري عشق مامي اول از همه بگم كه ما اسباب كشي كرديم و در خونه جديد وارد ١٩ ماهگي شدي  مبارك باشه خونه جديد پسرم خيلي كنجكاوانه همه جارو اوایل نگاه ميكردي و با اينجا خيلي ارتباط خوبي برقرار كردي و اينجارو دوست داري البته اينو بگم كه ما هنوز جا نيوفتاديم اخه هرچي جمعو جور ميكنيم بازم ريخت و پاشه    يه پارك هم نزديك خونمون هست كه يه بار برده بودمت اونجا خيلي محيط ارومي داره و خيلي خوبه خوب از شيرين كاريات بگم كه پا به پاي بابايي ميشيني و نگاه ميكني ببيني چيكار ميكنه کمکش هم میکنی تازه پسر همراه اینجا کلی انرژی داره و من این خونمونو خیلی دوست دارم احساس می کنم شما هم اینجارو خیل یبیشتر دو...
13 تير 1393

18 ماهگي پسر مامان

پسر خوشگلم خيلي خوشحالم كه وارد يكسال و نيمگي شدي عشقم  بايد بگم كه تو اين ماه واكسن داشتي اونم ٢ تا و خداروشكر به خير و خوشي به پايان رسيد البته من خيلي نگران حالت بودم كه خداروشكر روبه راه بودي يه كوچولو تنت داغ شد شبش اما مشكلي پيش نيومد پسر كنجكاو من همچنان كلاساي مادر و كودك ادامه داره و باهم ميريم خاله نازنين رو خيلي دوست داري و با بچه هاي توي كلاس خيلي خوب ارتباط برقرار كردي به كمك همديگه كاردستيهاي قشنگي درست ميكنيم   خيلي دوست داري برات كتاب بخونم و ميشيني كنارم تا عكساي كتابتو ببيني ، من و بابايي درحال جمع آوري وسايل خونه هستيم چون داريم به خونه جديد نقل مكان ميكنيم و چيزي به اسباب كشي نمونده و با...
26 خرداد 1393

٥٠٠ روزگي يكي يدونه مامانش

سلام گل پسرم، پسر اقا، پسر دوست داشتني ٥٠٠ روز از زندگي قشنگت ميگذره و من خداي بزرگ رو هر روز براي داشتنت شكر ميكنم يه خبر خوب در امدن ٢ مرواريد خوشگل كوچولو از دندوناي اسياب طبق قراري كه گذاشتيم با بابايي تصميم گرفتيم دوباره يه كيك به مناسبت ٥٠٠ روزگي بگيريم و این روز قشنگ رو در کنار هم جشن بگیریم،  تا كيكت رو ديدي انقدر خوشحال شدي دوباره چشمات گرد و قلمبه شد و همش ميخواستي كيك رو خودت بگيري تو دستات، وقتي كيك رو جلوي شما گذاشتيم همش سعي ميكردي كه شمعشو فوت كني و انقدر تلاش كردي تا بالاخره موفق شدی، افرين پسر كوشای من   اینا هم یه سری از عکسای 500 روزگی پسر طلایی   مامی ببین چه تلاشی میکنی ب...
22 ارديبهشت 1393

17 ماهگی شیر مرد مامان

مبارککککککککککککک مبارکککککککککککککککک      17 ماهگیت مبارکککککککککککککککککککککک   به به چقدر خوشحالم که شیرمرد من وارد 17 ماهگی شده تبریک می گم مامان جون بهت، با ورود به 17 ماهگی کارهای جدید و جالب و البته هیجان انگیز هم به بقیه کارهای قبلی شما اضافه شده  مامانی کلا از وقتی موهاتو کوتاه کردیم کمی شیطونیات بیشتر شده البته کمی فقط  مامان جون یعنی از وقتی بلند میشی من باید دورادور مراقبت باشم کاملا بی صدا همه کاراتو میکنی ، در تمام اتاق ها و دستشویی هارو میتونی باز کنی از همه چیز میری بالا اگر هم نتونی بری بالا بالاخره یه راهی پیدا میکنی که به هدفت دست پیدا کنی  سخت کوش ، کوشا، کنجکاو و ماجرا...
22 ارديبهشت 1393

شروع کلاس های شنا

کم کم یگه داره هوا گرم میشه و مامی تصمیم گرفته که آشنایی با آب و آب بازی و شنا کردنو یواش یواش به شما آموزش بده برای همین تصمیم گرفتم فعلا با هفته ای 1 دفعه وبعدا 2 بار یا 3 بار در هفته کلاسای شنارو شروع کنیم مامی خیلی آب بازی رو دوست داری نمکی من البته دفعه اول دادا نیما باهان اومد توی آب و باهاش کلی کیف کردی     اینجا فهمیدی دارم با موبایلم ازت عکس می گیرم دستتو گذاشتی رو گوشت یعنی الوووو           ...
12 فروردين 1393

پسر 16 ماهه مامان

امیر سام عزیز 16 ماهگیت مبارک گل پسرم   دیگه چیزی نمونده که 500 روزه بشی و کیکت رو فوت کنی البته این ماه دیگه قراره خودت شمعتو فوت کنی چون یاد گرفتی که چطوری شمعارو فوت می کنن شیطون بلا شیطون بلا شیطون بلای مامان ، فوق العاده کنجکاو و عاشق پیدا کردن چیزای جدید اینایی که گفتم از خصوصیات جدید امیرسام هست دیگه متونم به جرات بگم که وقتی دارم با شما حرف میزنم کامل حرفامو می فهمی و باید بهت آفرین بگم که وقتی میگم "  نه " کاملا گوش میکنی و از کاری که میکردی دست میکشی اتفاق مهم در 16 ماهگی کوتاه کردن موهای شما بود مامانی و بابایی به خاطر امیرسامی یه کودتای بزرگ انجام دادن و رفتیم و موهای امیرسامی رو کوتاه کوتاه کردیم ا...
12 فروردين 1393

بدون عنوان

دوردونه يدونه اميرسام نمونه ، خوشگلم قشنگم تو بودي يكي يدونه اين شعرو هميشه برات ميخونم و شما خيلي دوست داري و باهاش نيناي ناي ميكني    يه خبر خوب: درامدن ٢ دندان ديگه      تبريك ميگم پسرم قهرمان مامان ، اخه يكيش اسياب هستش ديدم نوك زده از فك بالا البته اونطرفش هم همين روزا بايد دربياد چون لثه خوشگل صورتيت ورم كرده و اون يكي از فك پايين هستش قوربون تك تك مرواريداي پسرم برم  که یواش یواش و بی صدا دارن در میان و دیگه راحت راحت میشی موش کوچولوی مامی از كاراي جديد بگم : ازت مي پرسم ببيي ميگه ؟ و شما جواب ميدي ........ بَه دايم تا صداي اهنگ مخصوصا شاد پخش ميشه شروع به رقصيدن ميكني عاشق عمو پورنگ...
12 فروردين 1393