قهرمان، نه ماهه شده
قهرمان من رفتي تو نه ماه هاااااااااااا
پسر اقاي مامان،
نه ماه شدياااااااااااااا از اينكه مي گم اقا چون واقعا اقا شدي پسرم حرفاي مامان رو گوش مي كني مرد من، وقتي بهت مي گم نه مامان دست نزن واقعا واقعا دست نمي زني و من وقتي شما رو اينطوري مي بينم كلي قوربون صدقه ات مي رم عشق من. اميرسام گلم پسر قشنگم همه اميد زندگي هر روز داري بزرگ و بزرگ تر ميشي توي پاركت كه ميزارم دستاتو مي گيري لبه هاي پاركت و دور تادورشو عرضي قشنگ قدم بر ميداري زير لب دايم يا داري اواز ميخوني يا داري حرف ميزني البته فقط خودت مي فهمي چي مي گي مامان جونم در ضمن يه اتفاق خيلي خيلي خوب هم برات افتاده توی این ماه كه بعدا كامل توضيح مي دم و اون دندون دراوردن شماست وايييييييي كه چقدر خوشحالم كرد.
در ضمن تمام مدت مامي به دنبال شماست چون شما خيلي خيلي دوست داري كه همه جارو ببيني و كشف كني و بسيار بسيار كنجكاو هستي پسر گلم
مامی در حال تدارک دیدن برای جش دندونیت هست که برای گل پسرش بگیره
الان دیگه وقتی اینطوری می خندی مرواریدای خوشگلت مهلوم میشن خوش خنده من
عاشق این پنجره مامان شهره هستی دوست داری بری پشتش و بیرونو تماشا کنی گل پسر کنجکاوم
مهندس، الان دارین چیکار می کنین؟ درست شد؟ اما فکر کنم چرخش شکشست بله؟!؟!؟
قوربون اون دستای کوشولوت برم جیگمل مامان
اقا عافیت باشه ساعت حموم، ساعت آب گرم، با جوجه ها کلی کیف می کنیا ، عاشق اب بازی هستی وقتی میری تو وانت همش دستاتو میزنی توی اب و ابارو پرت می کنی هوا